ساخت

فردا در راه است باید آن را ساخت

ساخت

فردا در راه است باید آن را ساخت

محبت و دوستی ( قسمت اول )

بسم الله الرحمن الرحیم

محبت و دوستی ( قسمت اول )
 


 

1. اگر می خواهید دوستتان بدارند، دوست بدارید و دوست داشتنی هم باشید.

2. ما نمی توانیم فقط برای خودمان زندگی کنیم ؛ هزاران رشته ما را به همنوعانمان پیوند می دهد. به یاری همین رشته های حساس است که اعمال ما منتقل می شود وبه صورت واکنش به ما باز می گردد.

3.در این جهان نیاز به دوست داشتن و ستایش شدن ، بیش از نیاز به نان است .

4. دوست داشتن نیز نظیر عبادت کردن، همچنان که عمل است یک نیروی شفا دهنده و خلاّق  نیز به شمار می آید.

5. شما می توانید با علاقه مند شدن به مردم در طی دو ماه آن قدر دوست پیدا کنید که درعرض دو سال نمی توانید همان تعداد را به خود علاقه مند سازید.

6. با زبان خوش و مهربانی می توانید فیلی را با مویی بکشید.

7. روش و دستورالعملی وجود ندارد، شما دوست داشتن را فقط با دوست داشتن یاد می گیرید.

8. تا زمانی که انسان بتواند ستایش کند و دوست بدارد جوان می ماند.

9. جای تأسف است که کسی ما را دوست نداشته باشد. ولی تأسف بالاتر از آن ، این است که قادر نباشیم دوست بداریم.

10. با نیکی کردن به  دشمنانت آنها را به دوست تبدیل کن.

11. خوشرویی و چهره ی گشاده وسیله کسب محبت است.

12. بین خود و خویشانتان تجدید محبت کنید ، اگر چه با سلام کردن باشد.

13. خردمندان کسانی هستند که بدی ها را با خوبی رفع می کنند و به این ترتیب نفرت ها را به دوستی تبدیل می کنند.

14. دین عین محبت و محبت عین دین است .

15. صمیمیت راستین تنها در صورتی نیرویی مثبت است که آمیزه قدرت ها و نیروهای شخصی با دیگران  و به منظور رشد و کمال مدام هر یک از آنها باشد.

یا علی

صحیفه ی باران

 

1:

تمام شعر من این واژه واژه هال از اوست

درون هنجره ی خسته ام صدا از اوست

تمام دفترم این بیت های ناقابل

نوشته ها از او نا نوشته ها از اوست

اسیر جذبه ی نامش شدم در این ابیات

واین مکاشفه ی روح با خدا از اوست

صحیفه  پنجره ای باز سمت روح خداست

و در صیحفه ی دل عطری آشنا از اوست

نفس گرفته تمامی شعرم از نفسش

مسیح مذهب ما، روح وجان ما از اوست

و اوست آنکه در این جذبه شعر می خواند

درون هنجره ی خسته ام صدا از اوست

 

 

2:

در این صحیفه عشق شما منتشر شده ست

 این آفتاب در همه جا منتشر شده ست

 رنگ دعای نور تو ، رنگ ستاره هاست

وقتی در آسمان خدا منتشر شده ست

وقتی که صفحه صفحه صحیفه قیام کرد

در باد عطر کرب وبلا منتشر شده ست

حالا که خون سرخ شهیدان کربلا

در آسمان ذکر و دعا منتشر شده ست

این آفتاب شعله زده سمت آسمان

این آفتاب تا به کجا منتشر شده ست

تا بیده آفتاب صحیفه به شعر من

این آفتاب در همه جا منتشر شده ست

 

3:

با من بگو امام زمین و زمان کجاست

دارنده ی صحیفه ی هفت آسمان کجاست

( یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب)

حافظ نگفت باقی این داستان کجاست

حافظ نگفت ذکر  و دعای سحر چه بود

حالا ولی صحیفه ی پیر مغان کجاست

حافظ نگفت قاری قرآن دیگریست

حافظ نگفت دیر خراباتیان کجاست

ما نقطه ایم و راه به جایی نمی بریم

عرفان کجا و حدث من و این و آن کجاست

ما درک آن کلام مقدس نداشتیم

با من بگو نشانی آن بی نشان کجاست

در شعر من بقیع شما جا نمی شود

این مختصر کجاست و آن بی کران کجاست

ذکر شب ودعای سحر ورد این دل است

حالا بگو صحیفه ی هفت آسمان کجاست

 

نویسنده : یک برادر